کتاب دوست شاهزاده فیلیپ در مورد علت مرگ ملکه الیزابت
تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۹۲۱۶۱
ادعاها در مورد نبرد او با بیماری در یک کتاب بیوگرافی با عنوان «الیزابت: چهره ای صمیمی» نوشته گایلز برندرت (Gyles Brandreth) مطرح شده که قرار است به زودی منتشر شود. گفته میشود که ملکه قبل از مرگش در ۸ سپتامبر (۱۷ شهریور) دچار نوعی سرطان مغز استخوان بود که علائم آن شامل درد استخوان است.
در گواهی فوت او که ماه سپتامبر منتشر شد، علت مرگ او «کهولت سن» عنوان شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او ادامه میدهد: «شایع ترین علت میلوما درد استخوان بهویژه در ناحیه لگن و کمر است و مولتیپل میلوما (میلوم متعدد) یک بیماری است که اغلب افراد مسن را درگیر میکند. در حال حاضر، هیچ درمان شناخته شدهای برای آن وجود ندارد، اما درمان – از جمله داروهایی برای کمک به تنظیم سیستم ایمنی و داروهایی که به جلوگیری از ضعیف شدن استخوان ها کمک میکند – میتواند شدت علائم آن را کاهش دهد و بقای بیمار را ماه ها یا دو تا سه سال افزایش دهد.»
این بیوگرافی سلطنتی که در دیلی میل به صورت سریالی منتشر شد همچنین از تاب آوری باورنکردنی ملکه الیزابت دوم در ماه های آخر زندگی اش پرده برداشت. گفته میشود که او مصمم بود که خود را مشغول نگه دارد زیرا این کار به او کمک میکرد تا با مرگ شاهزاده فیلیپ بهتر کنار بیاید و دوست نداشت مورد ترحم قرار گیرد.
براندرت اشاره میکند تماشای تلویزیون به تسکین روحیه او کمک میکرد؛ بهویژه سریال های درام نظیر مجموعه انگلیسی Line of Duty.
گایلز مینویسد: «اما او آنقدر به خودش فشار آورد که در پاییز گذشته ناگهان دچار کمبود انرژی شد و پزشکان توصیه کردند استراحت کند.»
همچنین گفته میشود که ملکه هیچ تردیدی در سلب نقش های سلطنتی فرزند مورد علاقهاش، شاهزاده اندرو در پی ارتباط و دوستی با جفری اپستین، سرمایه دار آمریکایی متهم به سوء استفاده جنسی از کودکان، نداشت. اما روز بعد عمدا به عکاسان اجازه داد تا از سواری او با دوک یورک عکس بگیرند تا حمایت شخصی اش از او را نشان دهد.
برندرت مینویسد: «مادرش در کنار او ایستاد. او پسرش را دوست داشت و اعتمادش را به او حفظ کرد. اما ملکه در عین حال شخصیتی واقع گرا بود و اساسا پسرش را اخراج کرد.»
زندگی نامه نویس ادعا میکند که ملکه همیشه بااحتیاط بود و هرگز چیزی بیش از حد لازم نمیگفت. گفته میشود که او به دقت به روایت شاهزاده اندرو از دوستی اش با سرمایه دار بدنام آمریکایی گوش داد و تنها یک پاسخ غیرمنتظره داد: «کنجکاوی برانگیز است.»
منبع: روزیاتو
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: گفته می شود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۹۲۱۶۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دانشمندان چهره یک نئاندرتال ۷۵ هزار ساله را بازسازی کردند
یک زن ۴۰ ساله ۷۵ هزار سال قبل در غاری دفن شده بود. دست چپش زیر سرش حلقه شده و سنگی زیر سرش گذاشته شده بود که احتمالا به عنوان بالشتک در آن جا قرار داشته است. دانشمندانی که بقایای او را مطالعه میکردند با قرار دادن استخوانهای جمجمه موفق به بازسازی چهره این زن شدند.
به گزارش ایسنا، این زن که به نام شانیدر زی(Shanidar Z) معروف است، در غاری در کردستان عراق در سال ۲۰۱۸ پیدا شد. این زن یک نئاندرتال یا نوعی انسان باستانی است، حدود ۴۰ هزار سال پیش ناپدید شدند.
به نقل از سیانان، دانشمندانی که بقایای او را مطالعه میکنند، با زحمت ۲۰۰ قطعه استخوان جمجه او را طی ۹ کنار هم قرار دادند. آنها از خطوط صورت و جمجمه این زن برای بازسازی استفاده کردند تا بفهمند او چه شکلی بوده است.
دکتر اما پومروی(Emma Pomeroy)، دیرین انسانشناس و دانشیار دپارتمان باستان شناسی دانشگاه کمبریج که اسکلت را از زیر خاک بیرون آورد میگوید: جمجمههای نئاندرتالها با برجستگیهای قابل توجه و بدون چانه متفاوت از جمجمههای گونه خودمان به نظر میرسند. بازسازی صورت شانیدر زی نشان میدهد که این تفاوتها ممکن است در زندگی واقعی آنها آنقدر فاحش نبوده باشد.
پومروی اضافه کرد: او در واقع نسبت به اندازهاش چهره بزرگی دارد. او برآمدگیهای ابروی بزرگی دارد که معمولا ما آنها را نمیبینیم.
نئاندرتالها حدود ۳۰۰ هزار سال در سراسر اروپا، خاورمیانه و کوههای آسیای مرکزی زندگی کردند و حدود ۳۰ هزار سال با انسانهای امروزی همپوشانی داشتند. تجزیه و تحلیل دیانای انسانهای امروزی نشان داده است که در این زمان، نئاندرتالها و هومو ساپینسها گهگاه با یکدیگر برخورد میکردند.
تحلیل جدید
هنگامی که پومرو برای اولین بار این اسکلت را با حفاری خارج کرد، جنسیت آن بلافاصله مشخص نشد زیرا فقط نیمه بالایی بدن حفظ شده بود و فاقد استخوانهای لگنی بود. گروهی که در ابتدا بقایای آنها را مورد مطالعه قرار دادند، بر روی یک روش نسبتا جدید تکیه کردند که شامل تعیین توالی پروتئینها در داخل مینای دندان برای تعیین جنسیت شانیدر زی بود.
این محققان از دانشگاههای کمبریج و لیورپول با مقایسه طول و قطر استخوانهای بازوی او با دادههای مربوط به انسانهای امروزی، قد این نمونه را حدود ۵ فوت(۱.۵ متر) تخمین زدند. تجزیه و تحلیل ساییدگی دندانها و استخوانها نشان داد که او در زمان مرگ در اواسط دهه ۴۰ زندگی خود بوده است.
پومروی میگوید: این یک تخمین معقول است، اما ما نمیتوانیم ۱۰۰ درصد مطمئن باشیم، که آنها مسنتر نبودهاند. آنچه میتوانیم بگوییم این است که این کسی است که عمر نسبتاً طولانی داشته است. برای آن جامعه، آنها احتمالا از نظر دانش و تجربه زندگی بسیار مهم بودند.
غاری که شانیدر زی در آن دفن شده بود در میان باستان شناسان مشهور است زیرا یک گور نئاندرتال که در سال ۱۹۶۰ در آنجا کشف شد، محققان را به این باور رساند که ممکن است نئاندرتالها مردگان خود را با گُل دفن کرده باشند و این اولین چالش در برابر دیدگاه رایجی بود که انسانهای باستانی را نادان و بیرحم میدانست. با این حال، تحقیقات بعدی توسط گروه پومرو، نظریه تدفین با گُل را مورد تردید قرار داده است.
در عوض، آنها گمان میکنند که گرده کشف شده در میان گورها ممکن است از طریق زنبورهای گرده افشان وارد گور شده باشد. با این حال، در طول سالها دانشمندان شواهد فزایندهای از هوش و پیچیدگی نئاندرتالها، از جمله هنر و ابزار پیدا کردهاند.
نئاندرتالها بارها به غار شانیدر بازگشتند تا مردگان خود را دفن کنند. تحقیقات نشان داده است که بقایای ۱۰ نئاندرتال در این مکان کشف شده که به نظر میرسد نیمی از آنها عمدا پشت سر هم دفن شدهاند.
شاید نئاندرتالها مردگان خود را با دستههای گل تجلیل نمیکردند، اما تحقیقات نشان میدهد که ساکنان غار شانیدر احتمالا گونهای همدل بودند. به عنوان مثال، یک نئاندرتال مرد که در آنجا دفن شده بود، ناشنوا بود و با ضربهای به بازو و سرش فلج شده بود که احتمالاً او را تا حدی نابینا میکرد، اما او مدت زیادی زنده بود، بنابراین طبق تحقیقات باید از او مراقبت میشد.
پومروی میگوید که شانیدر زی اولین نئاندرتالی است که در بیش از ۵۰ سال گذشته در این غار پیدا شده است، اما این مکان هنوز هم میتواند بستری برای اکتشافات بیشتر باشد.
بازسازی جمجمه
پومروی بازسازی جمجمه شانیدر زی را که نسبتا بلافاصله پس از مرگ له شده بود، به عنوان یک «پازل سه بعدی با حساسیت بالا» توصیف کرد.
استخوانهای فسیل شده در بلوکهای کوچکی از رسوبات غار برداشته شده و در فویل پیچیده شدند و محققان آنها را برای تجزیه و تحلیل به دانشگاه کمبریج فرستادند.
در آزمایشگاه کمبریج، محققان از هر بلوک میکرو سیتی اسکن گرفتند و از اسکنها برای هدایت استخراج قطعات استخوانی استفاده کردند. دکتر لوسیا لوپز پولین(Lucía López-Polín)، همکار پومروی، محافظ باستان شناسی از موسسه کاتالان برای دیرینه اکولوژی انسانی و تکامل اجتماعی در اسپانیا، بیش از ۲۰۰ تکه جمجمه را با چشم کنار هم قرار داد تا آن را به شکل اولیه خود بازگرداند.
این گروه جمجمه بازسازی شده را اسکن و پرینت سه بعدی کردند، که پایه و اساس سر بازسازی شدهای را شکل داد که توسط دیرینه هنرمندان دوقلوی دانمارکی، آدری و آلفونس کنیس(Adrie and Alfons Kennis)، لایههایی از ماهیچه و پوست روی آن قرار بگیرد.
انتهای پیام